تا کنون به این فکر کردهاید که ممکن است درمانگری با رویکرد درمانی خاصی، برای گروهی از مشکلات و افراد مناسبتر باشد؟ احتمالا تصوری کلی از هدفتان از مشاوره یا مشکلتان دارید. زمان مراجعه چگونه تشخیص میدهید درمانگری با رویکرد الف بیشتر میتواند کمککننده باشد یا رویکرد ب و اینکه رویکردهای اصلی درمانی کدامها هستند؟
برخی تصورشان این است که میتوانند هر روانشناسی را که کار درمان انجام میدهد امتحان کنند. به این ترتیب، افراد برای هدف یا مشکلی خاص، جلساتی را با درمانگری نامناسب انتخاب و از نظر مالی و زمانی هزینه میکنند و در نهایت نتیجه میگیرند درمان به دردشان نمیخورد. عدهی دیگری با این تصور که هر کس درمان تحلیلی انجام میدهد، در درمان ماهرتر است، فارغ از نوع مشکل، در پی روانکاو هستند. این مسیر هم میتواند منجر به نارضایتی گردد.
در این مطلب به طور خلاصه به رویکردهای اصلی درمانی خواهیم پرداخت تا به طور کلی با آنها آشنا شوید. سپس مروری خواهیم داشت بر رویکردهایی که در ایران بیشتر مورد استفاده قرار میگیرند. همچنین به اینکه هر رویکرد برای کدام مشکلات مناسب است و چه مزایا و معایبی دارد نیز اشاره خواهد شد.
رویکردهای اصلی درمانی
تعداد رویکردهای درمانی در روانشناسی بسیار زیاد است. با این حال رویکردهای اصلی درمانی را میتوان به پنج دسته تقسیمبندی کرد: زیستشناختی، روانکاوی، رفتاری، شناختی، و انسانگرایی. علت نیاز به آشنایی کلی در مورد این رویکردها این است که رویکردهای بعدی تقریبا همه به نوعی از دل همین پنج رویکرد اصلی برآمدهاند.
دیدگاه زیستشناختی
این رویکرد معتقد است که تمام افکار، احساسات و رفتارهای ما علت زیستی دارد. کار این رویکرد مطالعه روی مغز، ژنتیک، هورمونها، سیستم ایمنی و عصبی است. رویکرد زیستی تغییر را از طریق اصلاح زیستی مثل مصرف دارو ممکن میداند. روش دارو درمانی بر پایهی این رویکرد است.
دیدگاه روانکاوی
برای اکثر افراد روانکاوی تداعیکنندهی اسم فروید است. فروید معتقد بود که وقایع دوران کودکی و بخش ناخودآگاه ذهن، به طور معناداری تعیینکنندهی افکار، احساسات و رفتار دوران بزرگسالی ماست. بر اساس این رویکرد، راه تغییر این است که فرد نسبت به تعارضات درونی و گذشتهی خود بینش پیدا کند. دیدگاه فروید الهامبخش نظریهپردازان زیادی در رویکرد روانکاوی بوده است. امروزه روانکاوی کلاسیک کمتر مورد استفاده بوده و رویکردهای روانتحلیلی نوین بیشتر مورد علاقهی درمانگران و مورد تأیید پژوهشگران است.
دیدگاه رفتاری
همانطور که از اسم این رویکرد پیداست، تمرکز آن بر رفتار است. از دیدگاه رویکرد رفتاری، ما حاصل محیط و آنچه یاد گرفتهایم هستیم. بنابراین، برای تغییر رفتار، نیاز به تغییر یادگیری یا ایجاد یادگیری جدید داریم. مهمترین ایراد وارد شده به رویکرد رفتاری این است که پیچیدگی رفتار انسان را دست کم میگیرد و ذهن را کنار میگذارد.
دیدگاه شناختی
رویکرد شناختی بر فرآیندهای ذهن آدمی و به طور خاص افکار در پدیدآیی رفتار و احساسات تأکید میکند. بر همین اساس، رویکرد شناختی راه بهبود را تغییر شیوهی تفکر فرد میداند. به عبارت دیگر معتقد است با تغییر فرآیندهای فکری (مثل توجه، ادراک، برنامهریزی و غیره) میتوان رفتارها و احساسات افراد را تغییر داد.
دیدگاه انسانگرایی
این رویکرد بر کمال و منحصر به فرد بودن افراد تأکید دارد. رفتار انسانها را با احساسات درونی هر شخص و تصورش از خودش مرتبط میداند. رویکرد انسانگرایی بر این باور است که راه تغییر، درک نگاه ویژهی هر فرد و توجه غیرمشروط به اوست. از این طریق فرد میتواند به نهایت پتانسیل ممکن و خودشکوفایی برسد.
رویکردهای درمانی پرطرفدار در ایران
جالب است بدانید که تا همین اواخر، کمتر درمانگری در ایران با رویکردی مشخص به درمان مشاوره میداد. اخیرا تعداد روانشناسانی که رویکردهای اصلی درمانی را دنبال کرده و در کنار آن گاهی از سایر رویکردها نیز استفاده میکنند رو به افزایش است. پیش از این، تعداد قابل توجهی از درمانگران رویکرد خود را التقاطی میدانستند. این واژه برای روانشناسان بسیار آشناست اما برای سایرین نه چندان. در اینجا به توضیحی خلاصه در مورد رویکرد التقاطی بسنده میشود تا با معنای آن آشنا شوید.
رویکرد التقاطی
در روش التقاطی، درمانگر برای هر مراجعی فنون متفاوتی از رویکردهای مختلف را به کار میبندد. این به کارگیری هیچ قاعده و نظم خاصی ندارد و کاملا بسته به نظر درمانگر حتی برای دو فرد با مشکل یکسان میتواند کاملا متفاوت باشد. تشخیص تکنیکهای مناسب برای هر مراجع، بسته به نیازهای خاص مراجع، مشکل او، اهداف درمانی، انتظارات مراجع و سطح انگیزهاش برای تغییر میتواند متفاوت باشد.
با اینکه درمان التقاطی به نظر کاربردی میرسد، اما معایبی نیز دارد. مهمترین ایراد این است که اغلب این رویکرد توسط افرادی به کار گرفته میشود که به تازگی کار درمان را شروع کردهاند. این در حالی است که توصیه شده است رویکرد التقاطی ترجیحا توسط درمانگران باتجربه و با مهارت به کار گرفته شود. انعطاف این شیوهی درمانی برای افرادی با سابقهی درمانگری و شم بالینی بسیار مفید و به همان اندازه برای درمانگران تازهکار نامناسب است. به عبارت دیگر، این انعطافپذیری باعث میشود درمانگر بیشتر به نظرات شخصی متکی شود.
سایر رویکردهای درمانی
خوب است بدانید که اغلب توصیه میشود که درمانگران یک رویکرد اصلی در درمان را به صورت عمیق دنبال کنند. در کنار آن، سایر روشهای درمانی را مدنظر داشته باشند و با آنها آشنا شوند. به این ترتیب میتوانند بسته به ضرورت و نیاز مراجع، اگر جایی نیاز شد، از سایر روشها استفاده کرده یا مراجع را به درمانگر دیگری با رویکرد مناسب ارجاع دهند. بنابراین، بهتر است از درمانگری که انتخاب کردهاید بپرسید برای درمان مشکل شما از چه رویکردی استفاده میکند تا مطمئن شوید برایتان مناسب است. در زیر به طور خلاصه، رویکردهای پرطرفدار در ایران و کاربردهای مهم آن مطرح شده است.
درمان شناختی – رفتاری (CBT)
طی مطالعهای که در سال ۱۳۹۵ انجام شد، درمانهای شناختی – رفتاری و التقاطی (یکپارچهنگر) به عنوان پرکاربردترین روشهای درمانی در ایران شناخته شد.
درمان شناختی – رفتاری همانطور که از نامش پیداست، ریشه گرفته از دو درمان شناختی و رفتاری است. تأکید این رویکرد روی افکار و رفتار ماست و بر این باور است که با تغییر شناختها و رفتارها، میتوان مشکلات را حل کرد. سبک این درمان کوتاهمدت است، بر زمان حال تأکید دارد، دارای ساختار مشخص برای هر جلسه بوده و هدفگراست. در این رویکرد انجام تکالیف بسیار اهمیت دارد و اصطلاحا مبتنی بر تکلیف دانسته میشود.
حیطههای مناسب درمان شناختی – رفتاری:
مشکل در کنترل خشم، اختلالهای اضطرابی (اضطراب منتشر، اضطراب اجتماعی و اختلال پنیک یا وحشتزدگی)، افسردگی، اختلالات خوردن، نوسانات خلقی، اختلال وسواس فکری – عملی، فوبیاها، اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) و مشکلات خواب.
مزایای درمان شناختی – رفتاری:
ساختارمندی، کوتاهمدت بودن، عدم وابستگی به فرهنگ، آموزش دهنده و روشن، قابل بررسی بر اساس پژوهش، شناسایی افکار و هیجانات، رسیدن به دید منطقیتر، مناسب برای اختلالات و مشکلات مشخص.
معایب و محدودیتهای درمان شناختی – رفتاری:
پرداختن کم به هیجانات، ناکافی بودن برای اهداف رشدی، نامناسب بودن برای اختلالات پیچیده، ناکافی بودن برای تغییرات شخصیتی، بسنده کردن به درمان مشکل فعلی بدون پرداختن به علل زیربنایی.
طرحواره درمانی
طرحواره درمانی در واقع حالت پیشرفتهتر درمان شناختی – رفتاری (CBT) است. همانطور که گفته شد، درمان شناختی – رفتاری در سطح عمل کرده و به رفع مشکلات کنونی فرد بسنده میکند. طرحواره درمانی عمیقتر شده و تا حدی به ریشهیابی مشکل و تغییرات شخصیتی نیز میپردازد. به عبارت بهتر، مهمترین تفاوت در عمق پرداختن به مشکلات و تعداد جلسات است. طرحوارهدرمانی به تصحیح رفتار و شناخت سطحی بسنده نکرده و به گذشته نیز میپردازد. همچنین، تعداد جلسات در این درمان بیشتر است. این درمان معتقد است که طرحوارهها در دوران کودکی شکل گرفته و روی نوع نگاه ما در طول زندگی تأثیر میگذارند. این تأثیرگذاری معمولا باعث محدود شدن انتخابها و آسیب میشود.
حیطههای مناسب طرحواره درمانی:
این درمان علاوه بر اختلالات و مشکلاتی که در درمان شناختی – رفتاری مطرح شد، در درمان مشکلات و اختلالات شخصیتی نیز میتواند مفید باشد. تفاوت بیشتر در همان عمق پرداختن به مشکل است. معمولا درمانگر این حیطه، برای مشکلات خفیفتر به درمان شناختی – رفتاری پرداخته و برای مشکلات عمیقتر یا پیچیدهتر، با طرحواره درمانی پیش خواهد رفت.
مزایای طرحوارهدرمانی:
تمامی منافع درمان شناختی – رفتاری، در مورد طرحواره درمانی نیز صدق میکند. گرچه تعداد جلسات و مدت درمان طولانیتر از درمان شناختی – رفتاری است اما معمولا از درمانهای تحلیلی کمتر است. علاوه بر آن، طرحواره درمانی به حل و فصل عمیقتر مشکل پرداخته و اغلب منجر به تغییرات شخصیتی و بهبود روابط میگردد. به عبارت بهتر، اگر درمان شناختی – رفتاری را متمرکز بر مشکل بدانیم، طرحواره درمانی توأمان به مشکل و شخصیت میپردازد.
معایب و محدودیتهای طرحواره درمانی:
همانطور که اشاره شد، مدت درمان در طرحواره درمانی طولانیتر بوده و این مسأله میتواند از نظر هزینه برای برخی مراجعان بهصرفه نباشد. همچنین این درمان برای افرادی که به دنبال راهحل فوریتری هستند، احتمالا مناسب نخواهد بود. مشکل دیگر گزارش شده توسط درمانگران این است که طرحوارهدرمانی گاه به دلیل برچسبزنی (اینکه به عنوان مثال فرد طرحوارهی رها شدگی یا ایثار دارد)، باعث مقاومت در درمان میشود. درمانگران تحلیلی نسبت به طرحواره درمانی بر این باورند که گرچه ممکن است تغییر در رفتار، شناخت و هیجان اتفاق بیفتد اما شخصیت زیربنایی دست نخورده باقی میماند. طرحواره درمانگران این انتقاد را رد میکنند و روشهای تحقیقاتی برای آزمایش این فرضیه ناکافی است.
درمانهای روانکاوی و تحلیلی
گرچه اغلب افراد، روانکاوی و روشهای درمان تحلیلی را با فروید مترادف میدانند، اما خوب است بدانید که بیش از ده روش درمانی به شیوهی تحلیلی وجود دارد. روانکاوی کلاسیک کاملا گذشتهنگر بود، تنها به بررسی پیشینهی فرد میپرداخت و اعتباری برای زمان حال قائل نبود. ایرادات زیادی به روانکاوی سنتی وارد میشود و مهمترین آنها دید جنسی به همهی مشکلات، نادیده گرفتن خودآگاه و قابل آزمایش نبودن بسیاری از مفاهیم آن است. در مورد روانکاوی به طور کلی در بخش نظریههای اصلی توضیح داده شد. در حال حاضر درمانگران کمی به روش کاملا سنتی به روانکاوی میپردازند و اغلب به سمت رویکردهای جدیدتر تحلیلی گرایش دارند.
حیطههای مناسب درمان تحلیلی:
در طرحواره درمانی گفتیم که این روش بر مشکل و شخصیت متمرکز است، در درمان تحلیلی میتوان گفت که عمدتا روی شخصیت تاکید دارد. به عبارت دیگر، روانتحلیلگری معتقد است که مشکلات فرد از طریق تغییرات زیربنایی در شخصیت حل و فصل میشود. بر همین اساس، درمان روانکاوی یا تحلیلی بیشتر برای اختلالات خفیف یا شدید، مشکلات فردی، مشکلات جنسی، مشکلات هویتی، تغییرات شخصیتی و اهداف رشدی مناسب است.
مزایای درمان تحلیلی:
جذابیت اصلی این روش غیرقضاوتی بودن، آزادانه و خودانگیخته بودن جلسات، رسیدن به بینش در مورد ریشههای مشکل، آگاهی از ناخودآگاه و به عبارتی کشف خود است.
معایب و محدودیتهای درمان تحلیلی:
مهمترین ایراد آن ساختار نداشتن، هزینهبر و زمانبر بودن روشهای تحلیلی است. گاه ممکن است جلسات روانکاوی سالها ادامه داشته باشد که باعث میشود برای مراجعان از نظر مالی و زمانی بهصرفه نباشد. به همین دلیل، درمانهای تحلیلی به ویژه کلاسیک، به نوعی درمان لوکسی محسوب میشوند.
در اینجا به رویکرد تحلیل رفتار متقابل، یکی از روشهای درمان تحلیلی میپردازیم که در ایران پرطرفدارتر است و با روانکاوی سنتی تفاوت دارد.
درمان تحلیل رفتار متقابل (TA)
این روش یکی از انواع روانتحلیلی نوین است که بر اساس ابعاد درونی (کودک، والد و بالغ) و ارتباطات به تحلیل میپردازد. تحلیل رفتار متقابل همزمان به گذشته و زمان حال توجه دارد. از نظر عمق پرداختن به گذشته و سببشناسی مشکلات میتوان آن را بین روانکاوی سنتی و طرحواره درمانی قرار داد. به عبارت بهتر، به اندازهی روانکاوی به عمق و گذشته نمیرود ولی میزان آن از طرحواره درمانی بیشتر است. به همین دلیل مدت جلسات کوتاهتر از روانکاوی اما معمولا طولانیتر از طرحواره درمانی است. در این درمان هدف این است که مراجع به سطح بالاتری از پذیرش خود برسد، با خود و دنیا در صلح باشد و در نهایت به وضعیت «من خوبم تو خوبی» دست یابد.
حیطههای مناسب درمان تحلیل رفتار متقابل:
این درمان در طیف گستردهای از مشکلات و اختلالات میتواند موثر باشد. این رویکرد به طور خاص در مشکلات و اختلالات اضطرابی، افسردگی، اعتماد به نفس، مشکلات و تغییرات شخصیتی، مسائل ارتباطی، فردی، خانوادگی و رشدی مورد استفاده قرار میگیرد.
مزایای درمان تحلیل رفتار متقابل:
در مورد مزایای این درمان به طور ضمنی اشاره شد. علاوه بر آن، میتوان به افزایش خودآگاهی، بهبود روابط، مهارت در تصمیمگیری، افزایش مسئولیتپذیری، رسیدن به بینش در مورد ریشهی مشکلات اشاره کرد. همچنین این روش با وجود تحلیلی بودن، مانند درمان شناختی – رفتاری برای اکثر مراجعان به راحتی قابل درک و یادگیری است و این الگوی ذهنی میتواند پس از جلسات درمانی نیز با آنها بماند.
معایب و محدودیتهای درمان تحلیل رفتار متقابل:
مهمترین ایرادات وارده به درمان تحلیل رفتار متقابل این است که مانند طرحواره درمانی، درمان کوتاهمدتی نیست و ممکن است از نظر هزینه برای برخی مراجعان بهصرفه نباشد. البته مدت این درمان از روانکاوی سنتی کمتر است چرا که درمانگر نقش فعالتری در جلسات ایفا میکند. همچنین این روش مانند درمان روانکاوی، به جای تمرکز بر مشکل، بر شخصیت مراجع تمرکز دارد. بنابراین برای مراجعانی که تنها به دنبال حل یک مشکل خاص هستند، ممکن است این روش مناسب نباشد. در آخر اینکه مثل اکثر نظریههای روانکاوی، قابل آزمایش کردن مفاهیم این رویکرد برای بررسی تحقیقاتی نسبتا دشوار است.
روشهای درمان روانشناختی به مواردی که در این مطلب اشاره شد محدود نمیشود و بیش از صد نوع درمان مختلف وجود دارد. در اینجا هدف این بود که با درمانهای اصلی و درمانهای پرطرفدار در ایران آشنا شوید. اگر در مورد سایر روشهای درمانی سوالی داشتید، میتوانید از فرم تماس با من استفاده کنید و راهنمایی مورد نظرتان را دریافت نمایید.
چقدر عالی توضیح دادی. به نظرم دید خیلی خوبی نسبت به راههایی که برای مسیر درمان پیش گرفته میشه به مخاطب داد. امیدوارم همه بتونن به درستی در مسیر بهبود قدم بردارن.
خوشحالم اینطوری بوده چون هدف من از نوشتن این پست دقیقا همین بود. 🌸
ممنون این توضیحات واقعا به آدم کمک میکنه روش درست و مناسب خودش رو انتخاب بکنه
خوشحالم مفید بوده 🌸
چه مطلب جامع و مفیدی بود. خیلی ممنون
خواهش میکنم. خوشحالم مفید بوده.
سلام وقت بخیر سال نوتون مبارک باشه ببخشید من یه اتفاق بدی سه سال پیش برام پیش اومد که باعث شد بعدش شش ماه افسردگی شدید بگیرم همراه با اظطراب بی دلیل الان که سه ساله گذشته افسردگی شدید خداروشکر بهتر شده ولی از سه سال پیش که اون اتفاق افتاد من مدام همش ته دلم احساس بد میکنم انگار یه حالت اظطراب احساسم مدام هست و قطع نمیشه انگار کل وجودم رو گرفته من الان واقعا نمیدونم دقیقا چه رویکردی باید به کارم بیاد ولی به نظرم یه روانشناسی که همه رویکرد های درمانی رو بلد باشه بهتره چون ممکنه چند تا رویکرد با هم به کارم بیاد برای مثال ممکنه کنار روانکاوی سی بی تی و هیپنوتیزم هم به کارم بیاد نمیدونم امکانش هست راهنمایی کنید با تشکر🙏
سلام وقت بخیر
متاسفم که تجربه اذیتکنندهای داشتی و چه خوب که مطالعه میکنی که درمانگر مناسبی رو انتخاب کنی.
درمانگری با رویکرد تحلیلی، تحلیل رفتار متقابل یا طرحواره درمانی احتمالا برای شما مناسب باشه.
واقعا ممنون بابت توضیحات و مطالب خوبی که ارائه فرمودین.استفاده کردم,شاد و موفق باشید
خوشحالم مفید بوده براتون.
ممنونم
بسیار عالی بود سپاس
خواهش میکنم.